روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ،
شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ،
با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را
عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .
زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو ، تو را می پرستم من شبانه ،
برای لحظه های شادمانه ، برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه ،
به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه ، چه زیباست راز زمانه
اگر زندگی باشد یک ترانه .